درس های زندگی
درس های زندگی
درس های زندگی
کار کردن برای خدا
هم چنین برای ساختن مسجد اعظم قم به ایشان عرض شد : 35 تُن، آهن کم داریم . ایشان با آن که در آن زمان دستشان تنگ بود ، به یکی از دوستان به نام حاج احمد فرمود : «این آهن را تهیه کنید» . حاج احمد برای خرید آهن به تهران رفت و بعد از کم و زیاد کردن قیمت و چانه زدن ، آهن را به مبلغ 110 هزار تومان خریداری کرد . وقتی نزد آقای بروجردی آمد ، ایشان فرمود : «الآن نقد ندارم . این ده هزار تومان را بگیر . بقیه را هم بعدا می دهم» . وقتی حاج احمد پول را برای تحویل برد ، آهن فروش گفت : «من این آهن ها را برای پول ندادم؛ بلکه برای خانه خدا دادم» .
حاج احمد که از این رفتار، متعجب شده بود ، گفت : شما ابتدا آن قدر سختگیری کردید و چانه زدید و حالا می گویید : پول نمی خواهم . آهن فروش گفت : «سختگیری کردم می خواستم چیزی که برای خدای متعال دادم در حسابم باشد؛ البته سهم امام یا وجوه شرعی دیگری هم بدهکار نیستم» . 1
**************
چند کار با هم
به طور مکرّر شاهد بودیم که حضرت امام ، هنگام قدم زدن عصرانه ، در دستی تسبیح داشتند و به ذکر مشغول بودند و در دست دیگر ، رادیویی کوچک داشتند که به آن گوش می کردند .2
**************
واعظ انار فروش
ای وجودت بر نهال فیضِ حق بار ، ای انار
ای ز بودت قدرت یزدان پدیدار ، ای انار
من به جدّ خود رسول حق نمودم اقتد
از خفا آوردمت اینک به بازار ، ای انار
گر که «اکلاسبْ حبیبُ اله» بود قول رسول
مفتخوار از کسبْ دارد پس چرا عار ، ای انار؟
روز دیگر نیز با همان وضع ، مقداری خیارسبز بار کرد و اشعاری را هم که خاوری در وصف خیار و شرافت کسب و کار گفته بود ، خواند... .
این جریان ، ادامه پیدا کرد و به نام این واعظ نامدار ثبت شد؛ شاید چون مردم نمی دانستند یا باور نمی کردند که مدیر روزنامه « ثریا » [ میرزا محمود ] خاوری کاشانی ، مبتکر این اقدام نمادین و سراینده این اشعار بوده است . خاوری در یکی از روزهای محرم سال 1333 ه ق ، از دنیا رفت .3
**************
سقّای تشنه لب
این پسر ، ده روز توی آن اتاق، تشنگی کشید و مدام سرش را بلند می کرد و به من می گفت : «آقا جان! تشنه ام، یک قطره آب به من بده» . می گفتم : صبر کن . خوب که شدی، آب هم بهت می دهیم .
مادرش روزهای ملاقات می آمد و دور از چشم پرستارها پنبه خیس می کرد و به لب های غلامعلی می زد . این تشنگی، آن قدر اوج گرفت که اگر کسی تو اتاق بغل ، آب از پارچ به لیوان می ریخت ، غلامعلی صدای شُر شُر آب را می شنید .
روزهای آخر ، سرش را بالا می گرفت و با حالت خاصی می گفت : «آقا جان! تو را به حضرت ابوالفضل ، یک قطره آب به من بده» .
روز دهم ، ساعت دوازده شب ، چشمم به سوندهای زیر تخت او بود که دیدم پر از خون شدند . دکترها آمدند، پرستارها خیلی سریع پاراوان کشیدند و نفس مصنوعی می دادند . ما دعا می کردیم و بعد از چند لحظه، احساس کردم خلأی در آن اتاق ایجاد شد و آنها کار تنفس مصنوعی را ادامه ندادند .
غلامعلی ، دیگر تمام کرده بود . صبح که مادرش آمد و تخت پسر را خالی دید ، همان جا میان چارچوب در، روی زمین نشست و گفت : «آن دنیا به خدا خواهم گفت غلامعلی من سقا بود، ولی ده روز تشنگی کشید ...».
این قضیه ، دستمایه دومین فیلم کوتاه من با عنوان «سقّای تشنه لب» شد .4
**************
کار و افتخار
ایشان در جای دیگر نقل می کند : «نسخه خطی منحصر به فرد یک کتاب رجالی (که نسخه ای نایاب و نفیس بود) در کتاب خانه [ خاله زاده ام ] آیت الله [سیّد مهدی] لاجوردی [ در قم ] وجود داشت . این جانب، سخت پیگیر خریداری آن برای مرحوم پدرم بودم . متأسفانه ایشان به این کتاب ، علاقه بسیار داشت . من نیز پنج سال تمام دنبال آن بودم . حتی یک بار، اشک ریختم و به آقای لاجوردی اظهار داشتم : بسیار دل شکسته شدم . واپسین بار که به منزل ایشان برای زیارت خاله ام (که مادر ایشان بود) رفته بودم ، خاله ام به ایشان فرمود : «چنانچه کتاب را به ایشان ندهی، از تو دلگیر خواهم شد» .
سرانجام در همان روز ، کتاب را به این جانب واگذار نمود . سپس با سرعت به سوی منزل پدرم شتافتم و به حضور معظم له رسیدم و مژده کتاب را دادم. پدر، سر را بلند کرد ، نظری به آسمان افکند و فرمود :«فرزندم! رضایت پدر ، بزرگ ترین سرمایه ای است که خداوند به تو عنایت فرموده است» .
خدا را سپاس که توانسته ام پدر را از خود ، راضی نگاه دارم .5
**************
باید کارکرد، کار، کار
پی نوشت ها :
1. شکوه فقاهت ، تهیه و نشر : مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، 1379 ، ص 508 (به قلم : عبدالله امینی) .
2. در سایه آفتاب ، محمد حسن رحیمیان ، قم : مؤسسه پاسدار اسلام ، 1373 ، ص 109 .
3. زندگی نامه خاوری کاشانی ، گردآورنده : حسن نراقی ، تهران : انتشارات گوتنبرگ ، 1336 ، ص 28 و 29 و 47 .
4. روزنامه جام جم ، شنبه ششم اسفند 1384 (شماره 1662) ، «گفتگو با رسول ملاّقلی پور ، کارگردان فیلم های دفاع مقدّس» .
5. فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیت الله مرعشی ، ج 33 ، قم : کتاب خانه آیت الله مرعشی ، ص 124 و 374 .
6. فروغ اندیشه، گذری بر زندگان علامه محمدتقی جعفرى
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}